بوي گلها عالمي را مست و حيران مي کند

ديدن مهدي (عج) هزاران درد درمان مي کند

مدعي گويد که با يک گل نمي آيد بهار

من گلي دارم که عالم را گلستان مي کند 

سحر شد یار بی‌ همتا نیامد

یگانه‌ منجی‌ دل ها نیامد

نهاد آدینه‌ را موعود دیدار

هزار آدینه‌ رفت‌ امّا نیامد 

هر کجا سلطان هست، دورش سپاه و لشگر است

پس چرا سلطان خوبان بی سپاه و لشگر است؟!

با خبر باشید ای چشم انتظاران ظهور

بهترین سلطان عالم از همه تنهاتر است . . . 

من سجده به خاک جمکران مي‌خواهم

از يوسف گمگشته نشان مي‌خواهم

فرياد و فغان از غم تنها بودن

من مهدي صاحب الزمان مي‌خواهم 

بخوان دعاي فرج را ز پشت پرده ي اشك

كه يار، گوشه ي چشمي به چشم تر دارد

بخوان دعاي فرج را كه يوسف زهرا

ز پشت پرده غيبت به ما نظر دارد